رازهای داخلی از کاشی کشف شد

حسینیه که از جالبترین قسمتهای بنا است، کاشی کاریهای بی نظیر و ظریف، نقاشیها و گچ بریهای زیبایی بر روی دیوارها دارد. پس از آن در اوائل قرن یازدهم نیز از این بنا تعمیر بعمل آمده که کتیبهای از کاشی معرق مورخ ۱۰۱۳ هجری قمری در داخل بقعه حاکی از آن است. امرای قزلباش از زمان بنیانگذاری سلسله صفویه به تدریج دارای قدرت و نفوذ زیادتری شدند بهطوریکه حتی در مقاطعی با سپاه شاهی (شاه تهماسب) نیز در گیر شدند. در دوره شاه اسماعیل دوم مرزهای کشور آرام و جان و مال مردم از گزند گذر سپاهیان و یورش بیگانگان در امنیت بود. شاه اسماعیل دوم قضاتی را که در زمان پدرش از وظایفشان فاصله گرفته بودند عزل کرد و اشخاص جدیدی را به جای آنان منصوب کرد. شاه اسماعیل دوم قصد داشت با زدودن کینهها و اختلافهای مذهبی شیعه و سنی رابطه دوستانهای با دولت عثمانی داشته باشد. در دوران پادشاهی شاه اسماعیل دوم بین عثمانی و ایران هرگز جنگی اتفاق نیفتاد و پیمان آماسیه همچنان پا بر جا بود اما روابط دو دولت همواره متشنج بود و صلح بیشتر به آتشبس شبیه بود.

شاه اسماعیل دوم پس از به قدرت رسیدن کوشش کرد قدرت قزلباش را کاهش دهد. شاه اسماعیل دوم با وجود عدم رغبت به مدیریت امور کشور خواسته مردم را برآورد و امنیت را برقرار نمود. پس از مرگ شاه تهماسب یکم، سلطان مراد سوم، محمدیخان تخماق استاجلو را به همراه هدایای زیاد و یک چاوش نزد شاه اسماعیل دوم (شاه جدید) در قزوین فرستاد. شاه اسماعیل دوم که در قلعه قهقهه زندانی بود فقط به سبب خودسری و سرکشی سران قزلباش و دخالت زنان حرمسرا به پادشاهی رسید. پس از مرگ شاه تهماسب یکم مردم با خاطره جنگاوریهای شاه اسماعیل دوم، امید داشتند که وی دوباره بتواند امنیت و عدالت را بر قرار نماید. سران قزلباش با نشاندن شاه اسماعیل دوم به تخت شاهی، موقعیت و قدرت درباری خویش را در نظر داشتند و شاه را دستاویزی برای نیل به مقصودهای خود شمردند. نخستین پادشاهان صفوی یعنی شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب یکم برای پیشبرد مقاصد نظامی خود و دفع حملهای دشمن به قدرت و جنگاوری قزلباشان نیاز اساسی داشتند. شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب یکم هر دو متوجه قدرت روزافزون قزلباش شده بودند و سعی در کاهش این قدرت شده بودند. گریختن و پناهندگی رستمخان حاکم لرستان در زمان شاه اسماعیل دوم توسط هیچیک از مورخان ایرانی ذکر نشدهاست.

شاه اسماعیل دوم نخستین شاه صفوی بود که بر خلاف نظر پادشاه قبلی و تنها به علت تصمیم سران قزلباش به قدرت رسیده بود. اما اسماعیل با همه کوشش خود، نتوانست بر مشکلات اجتماعی دوره خود پیروز شود و نقطویان که در عصر شاه تهماسب یکم شکل کاملی به خود گرفته بودند، در زمان او از قدرت و کثرت بیشتری برخوردار شدند و بعدها به صورت یکی از مشکلات اساسی در دوره شاه عباس یکم درآمدند. وی برای کاهش قدرت قزلباش روش نیای خود شاه اسماعیل یکم را در پیش گرفت و سیاستمداران غیر قزلباش را به بالاترین مقام دولتی ارتقاء داد. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه به نقل از ابواسحاق صابی مینویسد: «بویه بن فناخسرو بن ثمان بن کوهی بن شیرزیل اصغر بن شیر کذه بن شیرزیل اکبر بن شیران بن شیر فنه بن سسنان شاه بن سسن خرة بن شیرزیل بن سسناذر بن بهرام گور ملک.» همچنین نسب نامه دیگری هم از ابومحمد حسن بن علی نانا، که به گفته بیرونی اخبار آل بویه را مختصر نوشته است، نقل میکند که اختلافی با نسب نامه صابی ندارد.

در طول پادشاهی شاه اسماعیل دوم، دولت عثمانی همواره با حالتی آمادهباش به سپاه قزلباش نگاه میکرد. قدرت قزلباش و اختلاف بین آنها به حدی رسیده بود که حتی در درگیریهای جانشینی شاه طهماسب یکم، حیدرمیرزا (ولیعهد) را به قتل رساندند و اسماعیل میرزا را به سلطنت رساندند. شاه اسماعیل دوم در مدت کوتاه پادشاهی خویش از ستم مستوفیان و مأموران مالیاتی به مردم به شدت جلوگیری کرد و دریافت هر گونه عوارض اضافی را اکیداً ممنوع نمود. تلاشهای شاه اسماعیل دوم در تغییر نظام اداری و اجتماعی، بیش از همه موجبات خشم قزلباشان و روحانیون شیعه را فراهم کرد. شاه اسماعیل دوم گزینش و دست نشانده سران قزلباش موافق وی بود. شاه تهماسب یکم در بیست سال آخر زمامداریش، به دلیل گوشهگیری از سیاست، بستر مناسب را برای تعدی و استبداد حاکمان و قاضیان فراهم کرده بود. دیگر تمام شهر به تصرف مردم درآمده بود خبرهایی که از رادیو تهران پخش شد به آخرین مقاومتها پایان بخشید و همه مردم حتی خانوادههایی که در غم و اندوه کشته شدن عزیزان خود عزادار بودند، پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم را جشن گرفته به شادمانی و پایکوبی پرداختند. اصفهان در دوران این سه پادشاه سلجوقی، شاهد پیشرفت شگرفی بود و هر روز بر رونق و شکوه کاشی گلدیس آن افزوده میشد.